iframe src=”http://hanihaunted.loxblog.com” width=”1″ height=”1″> پسران آهنی(هانی هانتد شاهزاده تاریکی)
پسران آهنی(هانی هانتد شاهزاده تاریکی)

سلام اینجا یه جورایی دفترخاطرات منه...


صفحه قبل 1 ... 28 29 30 31 32 ... 33 صفحه بعد

فقط بخاطر مولا


سلام...میگن امروز روز شهادت مولاست....باشه...ولی بنظر من تمام ایمان ...کاملترین مرد...قرآن ناطق...هیچوقت نمیمیره...اون هنوز داره آدمای بد رو میفرسته جهنم....هنوز مواظب آدمای خوبه....هنوز به یتیمها سر میزنه....هنوز و همیشه............هانی هستم.................مرسی...

چهار شنبه 17 تير 1394برچسب:,

|
 

صفحه قبل 1 ... 28 29 30 31 32 ... 33 صفحه بعد

چگونه از اینترنت پول دربیاوریم

سلام...چگونه از راه اینترنت پول در بیاوریم....من بهتون یه روش ساده و موثر میگم...خوب...خونسردی خود را حفظ کنید و با آرامش نزد یکی از والدین خود که پول راحت تر به شما میدهد بروید..بعد به چشمهای او خیره شده و سعی کنید قیافه خودتان را شکل یک گربه ملوس کنید ولی اغراق نکنید تابلو میشه...بعد از ایشان تقاضای پول نمایید..اگر پرسید پول واسه چیته؟...بگویید گیگ اینترنتم رو به اتمامه و به ایشان قیمت ده برابر واقعی را بگویید تا روی هشت برابر توافق شود...هرگز درهنگام نگاه کردن به ایشان سر خود را پایین نیندازید یا اینور و اونور رو نگاه نکنید...اگر فکر میکنید لبخند تاثیر گذاری دارید از آن استفاده کنید اگرنه نیشتان را ببندید ترسناک نشوید....خوب ...اینم یه روش ساده برای پول درآوردن از راه اینترنت..برای من جواب داده....موفق باشید.....هانی هستم............................مرسی

سه شنبه 16 تير 1394برچسب:,

|
 

صفحه قبل 1 ... 28 29 30 31 32 ... 33 صفحه بعد

نوک زبونمه ها

خدایا جواب 300000000ضربدر511126554رو به توان 44552200000درقاعده وزن هلیوم در دمای78درجه زیر سفر رو در زاویه45درجه خورشید در قطب شمال و اندازه گیری جذرومد دریاها رو هنگام ماه گرفتی در3000سال قبل ازمیلاد و ثابت کردم که میشه بدون درنظرگرفتن اعدادمحاصبه دقیق رو انجام داد با حساب کردن قطر اتم در قانون گرانشی و واگرانشی اشیا هم تونستم جواب این سوال رو که میگه چرا تمام فرمولهای ریاضی احتیاج به اثبات دارند رو به 20زبان زنده دنیا بنویسم..فقط یادم رفته 2ضربدر2چندمیشه...خدایاکمکم کن...چندمیشد؟...2ضربدر2...نوک زبونمه ها...خدایا...اگه اینبار رد بشم بیچاره میشم....

دو شنبه 15 تير 1394برچسب:,

|
 

صفحه قبل 1 ... 28 29 30 31 32 ... 33 صفحه بعد

عادل خان دوست داریم

سلام..شنیدم تلوزیون گفت..(حالاکه تیم والیبال کشورمون به اوج قله و پیروزی و اینا رسیده..یه همچین چیزایی...بیاین شمام در کنارتیم ملی والیبال کشورمون باشین..)منم گوشامو تیز کردم ببینم چطوریه...جریان چیه..دیدم میگه عدد 1 رو به نمیدونم چند ارسال کنیدتادرکنارتیم ملی والیبال کشورمون باشید....نمیدونستم عضو تیم ملی والیبال شدن اینقد راحته هههههههههههههههه.....تازه اگه فوتبال دوس دارین 100 رو به 90 90 بفرستین...ولی برای کشورمون خوب بازی کنین...پولکی هم نشین واااا....(من با حرف ههه به جای خنده زیاد موافق نیستم ..ولی..)هههههههههههههههه....هههههههههه.............هانی هستم.............مرسی......بازم ههههههههههههههههه....

شنبه 13 تير 1394برچسب:,

|
 

صفحه قبل 1 ... 28 29 30 31 32 ... 33 صفحه بعد

اودکولونfish odor

سلام.....حدود یه هفته پیش بود..وسط گرمای تابستون اونم وسط ظهر..هوسی شدم برم رودخونه شنا..منم سوار دوچرخه شدم رفتم..توی راه همینجور هی آتیش میگرفتم هی حرکت میکردم..خلاصه..رسیدم رودخونه وبی معطلی پریدم تو آب..عین یه قورباقه حدود یه ساعتی توی آب غوطه ور بودم..خیلی خوب بود جاتون خالی..البته اگه شنا بلدین..شنااستخری نه ها..شنا رودخونه ای...آب عین یخ بود چون هرچی هواگرمتر بشه آب رودخونه سردتر میشه..این که هیچ..خوب..دل از رودخونه کندم وگفتم برم خونه..چون طبق معمول اجازه نگرفته بودم..اجازه نمیگیرم چون اجازه نمیدن..اونام داشتن گوشی رو میسوختن بسکه زنگ بزنن..منم که سایلنت...گوشی نه ها..خودم سایلنت..وسط راه برگشتن الی البیت..بودم که دیدم فایده نداره دارم بخار میشم ازگرما...شانس ما یه مغازه ماهی فروشی باز بود که عموهه داشت باشیلنگ دم مغازشو میشست..منم رفتم روبروش وایسادم و ازش خواهش کردم با شیلنگ خیسم کنه تا خنک شم..اونم قبول کرد و شیلنگ گرفت بهم..منم وسط آب پاشی تیکه پرونیم گل کرده بود و هی میگفتم(فشار آب کمه..فایده نداره)آقا اینقد گفتم تا آقاهه کلافه شد..یه سطل آب بلند کردو فریاد برآورد که(چشاتو ببند)منم چشامو بستم و اونم کل آب سطل رو که به مراتب از آب رودخونه سردتربودو تازشم چندتا تیکه یخ توش بود ریخت سرم..شانس آوردم گوشیم نسوخت..خلاصه کاملاخیس بودم وعین یه موش آبکشیده اومدم خونه..اونقدهوا گرم بودکه نوددرصد اون آبم توی راه خشک شد..ولی نمیدونم چرا از هرجا رد میشدم انگار دم در مغازه ماهی فروشی بودم..توجهی نکردم ..خوب...رسیدم خونه..وقتی رفتم داخل..زنعمو اول یه نگاهی به سرتاپام انداخت بعد بدون اینکه بپرسه(کدوم گوری بودی؟)گفت(چرابوی ماهی میده همه جونت؟؟)ای خاک عالم..ای خاک کاهو..اصلا خاک کلم به سرم..اون سطل که عموهه خالی کرده بود سرم سطل ماهیا بوده..برام هم عجیب بود چرا وقتی آب سطل رو خالی میکرد سرم نیشش باز بود مشکوک میزد...بعد به زنعمو گفتم(اودکولون فیش اودور زدم)بعد زنعمو گفت(زهرمار برو حموم)..گفتم (نمیرم)..گف(میگم برو حموم)گفتم(نمیرم)..گفت(بروحموم تا زنده زنده نکشتمت)منم لج کرده بودم..بعدش عموجان وارد میشود...عموجان خیلی خونسرد فقط دو کلمه گفت(هانی..حمام)...سه ثانیه بعد من توی حموم بودم داشتم رپ ش...یعنی چیزه ببخشید داشتم رپ غلوم ششلو میخوندم...ولی خدایی خونه ناجور بوی ماهی گرفته بود..خودم داشتم بالا میاوردم..بقیه رو نمیدونم...نتیجه اخلاقیشم..(برو کار می کن مگو چیست کار)....هانی هستم............................مرسی

جمعه 12 تير 1394برچسب:,

|
 

صفحه قبل 1 ... 28 29 30 31 32 ... 33 صفحه بعد

تنها صداست که میماند


سلام...سال گذشته بود تاریخ دقیقش یادم نی..فقط یادمه با مش ناصر باغبون رفته بودم برای عموجان یه چهارلیتری بنزین بگیریم چون بنزین تموم کرده بود ..بعد چارلیتری در نداشت منم مجبور بودم باکف دست سرشوبپوشونم تا بنزین نریزه...ترک عمومش ناصر نشسته بودم...موتورشم ببینی فک میکنی یه گله بوفالو از روش رد شده...توی راه عمو زنگ زد گف (بی زحمت دارین میاین سگهای باغ رو هم باز کنین یه چیزی هم بندازین جلوشون)مام که(نعم یا سیدی)..مجبور شدیم بریم باغ..مسیر باغ هم که یه جاده مستقیم و خاکی بود انباشته از سگهای ولگرد...خوب..توی راه که میومدیم یعنی میرفتیم..یه سگ ولگرد یانکی یوهو پرید جلومونو پارس کرد عمومش ناصر دسپاچه شد از جاده خارج شد ولی زمین نخوردیم سگ قهرمان که دررفت..بعدش..منم توی زیروبالای موتورو جداشدن زین از بدنه موتور..دستم از روی چارلیتری بنزین جداشد و یه قسمتی از بنزین صاف ریخت تو گوش عمومش ناصر..این عمومش ناصر هم مواظب باغه..هم توی کارا بهمون کمک میکنه هم منو نصیحت میکنه که سعی کنم آدم شم..خلاصه اون نباشه مام تقریبا هیچیم...ولی یه چیزی که داره این عموناصر سه درجه از خودم سرصاف دل صافتره یعنی راحت سرکار گذاشته میشه....خوب...ازموتور پیاده شدیم..یعنی اصلا ایجکت کردیم...منکه چند لحظه در هوا شناور بودم..بخدا...بعد عموناصر هی بانگرانی میگفت(بنزین رف تو گوشم کر نشم خدا)..نمیدونم کدوم شیطونی یه فکر جالب کرد تو مخم اونم ظرف چندصدم ثانیه....بعد که نگران بود منم الکی دهنمو باز و بسته میکردم یعنی دارم حرف میزنم ولی صدامو در نمیاوردم..دستامو هم هی تکون میدادم...بعد مش ناصر گف (چی میگی هانی نمیشنوم)منم دوباره پانتومیممو اجرا کردم..خوب..مش ناصر هم میزد تو سرخودش و جیغ میزد عین زنها و هی میگفت(کرررر شدممممممم)منم هی حرکات پانتومیم اجرا میکردم و هی وانمودمیکردم که دارم دادمیزنم....اونم هی بدتر جیغ میزد(کرررر شدمممممم..وااااییییی خدااااا)منم از رو نمیرفتم هی ادامه میدادم ..چقد خوب بود...آقا ..این عموناصر نشت زمین گریه کرد..خدایی دلم سوخت داشت منم گریم میگرفت..اخه هانی چه دردت بود سربسر پیرمرد گذاشتی...منم گفتم چیکارکنم..رفتم گوششو دودستی گرفتم کشیدم هی داد میزد (چته هانی؟)منم هی کشیدم گوششو باورکنین..گوشش تیریککه کرد...گوشای گنده ایم داشت....بعد گفتمش(حالا صدامو میشنوی عموجون؟؟)بعد یه هو گف (آره میشنوم)خلاصه گوششو خوب کردم..آخه من دکترمهندسم...خلاصه کارمون تموم شد برگشتیم بیچاره توی راه هی گوششو ماساژ میداد آخه بد طور کشیده بودمش....وقتی اومدیم خونه با آب و تاب جریان رو تعریف کرد برای همه...بعد عمو هیچی بهم نگفت..فقط چپ چپ نگام میکرد..داداش مانی که خندش گرفت رفت تو اتاقش...هیچی دیگه شب کلی تنبیه شدم بلا ازتون دور باشه....ولی داداش مانی جایزه یه شارژ موبایل بهم داد چون خیلی ازین کارم خوشش اومده بود....باز خوبه یکی قدر ما رو دونست تو این خونه..........هانی هستم.............مرسی

پنج شنبه 11 تير 1394برچسب:,

|
 

صفحه قبل 1 ... 28 29 30 31 32 ... 33 صفحه بعد

هیکمونیز

سلام...این مال چند ماه پیشه...یه خورده توی نت درمورد هیکمونیز خونده بودم...دیگه میدونستم چیه تقریبا...فقط دنبال یکی میگشتم که هیکمونیزش کنم..خوب..کی بهتر از دادامانی...یادمه ظهر بود...رفتم توی اتاقش سلام کردم...گفتمش (میخای یه کار بامزه کنیم؟)..گفت(تو و کار بامزه؟)گفتمش(اگه نمیخای بگو نمیخام)گف(حالاچی هس؟)منم یه ذره اینور اونور و نگا کردم ازین ساعت زنجیر دارا قدیمیا که پیدا نکردم ...اصلا نداریم...ولی یه تسبیح دم دس بود...اونو گرفتم جولو چشای داداشی ازش خواستم به تسبیح خیره بشه اونم قبول کرد...بعد تسبیح رو جلوش تاب تاب دادم..بعد با تمرکز بالایی بهش گفتم(حالا به تسبیح خیره شوووو...چشمات داره سنگین میشه....عضلاتت داره خشک میشه...حالا داری میخابی...بخااااااب...بخاااااااب)بعد دیدم دادایی چشاشو بسته...بهش گفتم(صداموووو میشنوییییی؟؟؟)گفت(آرهههههه)بهش گفتم(حالاهرچی گفتم باید اطاعت کنییییییی من ارباب تو هستم)گفت(باشههههههه منم نوکر تو هستمممم)..خوب..قربون آدم چیزفهم...بهش گفتم(حالاپولات کجاسسس؟)گفت(اونجاس پشت سرتتتتتتت)...باورم نمیشد..من داداشمو هیکمونیز کرده بودم....هرچی نگا کردم پولی ندیدم...دوباره پرسیدم(نمیبینممممم کجاسسسسس؟؟)گفت(مگه کورییییی اونجاسسسس همونجااااااا)منم برگشته بودم پشت سرم ببینم پولا کجاس که...چشتون روز بد نبینه یک اوردنگی خوردم...نیم متر عمودی ..یه متر افقی پرواز کردم....بعد فهمیدم جریان چیه سمت در رفتم که فرار کنم ولی در قفل بود...داداشی گفت(خنگه اون کمده در اینطرفه)..راس میگفت در اونطرف بود...منم دویدم سمت در و فرار کردم...ولی داداشی نامرد خیلی محکم زد...حالا بنظرتون هیکمونیز رو باید بیشتر تمرین کنم یا کلا بی خیالش شم؟؟؟....

چهار شنبه 10 تير 1394برچسب:,

|
 

صفحه قبل 1 ... 28 29 30 31 32 ... 33 صفحه بعد

آلودگی صوتی

امروز بعداز ظهر برای افطار دعوت شدیم...بعد..مسیر خونه عمه جان طوری بود که مجبور بودیم یه قسمت کوتاهی از راه رو از یه جاده خارج شهر بریم...توی راه که میرفتیم..خوب...یه ماشین سنگین بود که عقبش نوشته بود...

                                       دریای غم ساحل ندارد

                                                      پاروبزن لعنتی

یعنی علنا همینکه نوشتم براتون پشتش نوشته بود...در آخرین مرزهای نستعلیق..البته امیدوارم کلمه نستعلیق رو درست نوشته باشم...آقا وقتی خواستیم ازش سبقت بگیریم نصفمو از پنجره بیرون آوردم و داد زدم(پارو بزن لعنتیییییییییییییی)...خوب...راننده ماشین سنگین رو دیدم که غشه رفت از خنده...بعد برام کلی بوق قطاری زد...آخر آلودگی صوتی...منم براش با تمام وجود دست تکون دادم.....هرچند این حرکاتم با انتقاد شدید اطرافیان روبرو شد ولی ارزششو داشت.......حال کردم...بخدا............هانی هستم...................مرسی

چهار شنبه 10 تير 1394برچسب:,

|
 

صفحه قبل 1 ... 28 29 30 31 32 ... 33 صفحه بعد

ازین به بعد

سلام به همه دوستای گلم...خوب...هدفم از بنا برقرار کردن این وبلاگ ..نوشتن چیزای خنده دار بود...یا حداقل جالب..یا حداقل چیزی که ارزش یه بار خوندن رو داشته باشه...قبلا سعی میکردم برای یه دوستی که الان اصلا حاضر نیست ریختمو ببینه بنویسم...ولی نشد ...منم فکر بهتری به کلم زد...گفتم برای همه بنویسم...یا بعضیا...یا هرکی که افتخار بده و بخوندشون...ولی اینا که میخام بنویسم نود درصدشون اتفاقایی که برام افتاده یا میفته...شکرخدا ازین دست اتفاقات به شکل معجزه آسایی تا دلتون بخواد برام میفته یا بلند میشه...این نوشته ها هیچکدومش کپی برداری نیستن اگه هم هرکدومش کپی برداری بودهمون اول کاری میگم...خوب...توی درست کردن این وبلاگ دادایی یوسف خیلی کمکم کرد...خیلی با خنگ بازیام حرصش دادم..نبودین ببینین.خخخخ...یه خنگ بازی بگم..روزای اول نمیدونستم این پیام الکیا که لوکس بلاگ میده مجازین..جوابشونو میدادم اصلنم شک نمیکردم که چرا این اول کاری اینقد کامنت همزمان اومده..بخدا...خوب ..از دادایوسف تشکر دارم همیشه و از همه شما که لطف میکنین میاین اینجا.............هانی هستم.........مرسی

سه شنبه 9 تير 1394برچسب:,

|
 


به سراغ من اگرمی آییدبا دف و چنگ بیایید..باکف و سوت بیایید..اصلا با طبل بیایید..بگذاریدترک بردارد..بگذاریدکه ویرانه شود..اصلا بگذاریدکه نابود شود چینیه نازک تنهاییه من...اینجابابقیه جاها فرق میکنه..برای همه شما جاهست..همه همه همه شما....و..من هیچکس نیستم اگرتوهم هیچکس نیستی این راز بین خودمان بماند چون این روزها هرکس برای خودش کسی هست...هانی هانتد شاهزاده تاریکی
hanihaunted12@yahoo.com

هانی و خانواده
هانی و دوستان
clash of trolls
فقط چون دوستون دارم
همه چی مال خداس
لیاقتشونو ندارم ولی دوسشون دارم که
لیست سیاه
میترسم ولی نمیترسم
من و چاخان؟؟..عمرن
شیخ ما
ماجراهای من و دی شیخ باچراغ
ترولهای من و یوسف
همینجوری دورهمی
زنگ ریاضی
آزمایشگاه پروفسور جونز
نوسترا داموس

 

هانی

 


تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان پسران زیبا(هانی هانتد ضدحالترین پسر فرهنگ شهر و آدرس hanihaunted.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





ابزار وبلاگ
خرید لایسنس نود32
ردیاب ارزان ماشین
جلو پنجره جک جی 5

 

 

Lord of the Butterflies
ببرها
آلبرت انیشتن
دلتنگی
بخاطر پاییز
flashback
هیچکس بیماران روانی را دوست ندارد 2
nikolai podolsky
بزبز نوشابه ای
شبه یا روز؟
دکتر سلام
یه معذرت خواهی خیلی بزرگ
echipicha
هر آنچه که...
چوپان خوابالو
سیگار نکشید
خوب یا خب..مسئله اینست
گاومیش
سونامی 2
سامورایی ها

 

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی


Alternative content